پنجشنبه، دی ۰۷، ۱۳۹۶
سهشنبه، آذر ۲۸، ۱۳۹۶
پنجشنبه، آذر ۰۹، ۱۳۹۶
به مناسبت سالگرد رحلت حضرت آقای حاج سلطانحسین تابنده رضاعلیشاه ثانی (قدس سره)
سالگرد رحلت قطبالعارفین و ملجأ السّالکین نتیجةالاولیاء و زبدةالاصفیاء زینالعرفا و قرّة عین الفقراء مولانا المعظّم و ملاذنا المحترم الحاج سلطانحسین تابنده رضاعلیشاه را به مولی و مقتدای درویشان، حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده مجذوبعلیشاه ارواحنا فداه وهمهی عزیزان ایمانی تسلیت عرض نموده و به همین مناسبت گزیدهای از شرح حال مبارکشان را مرور میکنیم:
حضرت حاج سلطانحسین تابنده رضاعلیشاه فرزند ارشد حضرت صالحعلیشاه ملقّب به فضلالله در ۲۸ ذیحجه ۱۳۳۲ قمری مطابق با ۲۵ آبان ۱۲۹۳ شمسی پا به عرصهی وجود گذاشتند. پس از تحصیلات مقدماتی در بیدخت نزد پدر بزرگوارِ خود و سایر مدرّسین محلّی، در سال ۱۳۱۰ شمسی به امر حضرت صالحعلیشاه به اصفهان مسافرت کردند و موفق به اخذ اجازهی روایت شدند. پس از ۵ سال توقّف در اصفهان به تهران آمدند و وارد دانشکدهی معقول و منقول شدند و همزمان در دانشسرای عالی مشغول تحصیل گردیدند و در سال ۱۳۵۸ قمری موفق به اخذ گواهینامهی لیسانس میشوند. سپس به دستور پدر بزرگوار خود به گناباد تشریف برده و در ظلّ تربیت ایشان به ریاضت و تصفیهی روح پرداختند و در ۱۵ شعبان سال ۱۳۶۹ به اجازهی اقامهی جماعت و تلقین اوراد و اذکار لسانی نائل گردیدند و در ۱۱ ذیقعدةالحرام همان سال مأذون به ارشاد طالبین و دستگیری با لقب رضاعلی شدند تا اینکه در ذیقعدهی سال ۱۳۷۹ قمری به جانشینی حضرت صالحعلیشاه با لقب رضاعلیشاه معین گردیدند.
حضرتش مسافرتهای متعددی به کشورهای افغانستان و پاکستان و هندوستان و ممالک مختلف عربی و مصر و فلسطین و کشورهای اروپایی داشتند و چند سفر به بیتالله الحرام تشریف بردند. ایشان در هر سفر با علمای اعلام و مراجع تقلید ملاقات میکردند در سفری که به نجف داشتند، آیتالله حاج شیخ محمّدحسین آل کاشفالغطاء پس از مذاکرات مفصّل در مسائل غامض فقهی به ایشان اجازهی اجتهاد میدهند. علاوه بر این بسیاری دیگر از علماء اعلام درجات اجتهادی به نام ایشان صادر نمودهاند که از جملهی آنها میتوان به درجات اجتهاد صادره توسط ایات عظام سید محمّد موسوی نجفآبادی، سید مهدی درچهای، ابوالمجد محمّدرضا مسجدشاهی اشاره نمود. پس از رحلت حضرت صالحعلیشاه به موجب نصّ صریح، ایشان عهدهدار سرپرستی فقرای نعمتاللّهی سلطانعلیشاهی شدند و مسند ارشاد به وجود ایشان زیب و زینت یافت.
حضرتش تألیفات بسیاری دارند که اکثر آنها چندین بار به حلیه طبع درآمده است. اسامی کتب تألیفی ایشان که به چاپ رسیدهاند بدین قرار است: تجلّی حقیقت در اسرار فاجعه کربلا، رساله خواب مغناطیسی، شرح حال خواجه عبدالله انصاری، ترجمه دعاء ابوحمزة ثمالی، فلسفه فلوطین، نابغه علم و عرفان در قرن چهاردهم هجری، تاریخ و جغرافی گناباد، یادداشتهای سفر به ممالک عربی، خاطرات سفر حج، گردش افغانستان و پاکستان، سفرنامه از گناباد به ژنو، رساله رفع شبهات، رساله رهنمای سعادت، نظر مذهبی به اعلامیه حقوق بشر، قرآن مجید و سه داستان اسرارآمیز عرفانی، ده سخنرانی، التّاریخ المختصر فی احوال المعصومین الاربعة عشر(ع)، سه گوهر تابناک از دریای پرفیض کلام الهی. برخی کتب دیگر ایشان همانند سیر تکاملی و حرکت جوهری و کتاب فلسفه ابن رشد و ترجمه کتاب الکشف عن المناهج الادلة فی عقاید الملّة و چندین جُنگ خطی و مکتوبات بسیاری از ایشان چاپنشده باقی مانده است.
حضرتش در سحرگاه ۱۱ ربیعالاوّل ۱۴۱۳ مطابق با ۱۸ شهریور ۱۳۷۱ قالب جسمانی را تهی و به وصال دلدار نائل آمدند. مزار ایشان در بقعهی متبرکهی سلطانی در بیدخت گناباد میباشد.
سهشنبه، آبان ۲۳، ۱۳۹۶
تسلیت به مردم کرمانشاه و ایران
در ساعات پایانی روز ۲۱ آبانماه، زمین لرزید و ملت ما عزادار شد. صدهانفر از هموطنانمان در استانهای غربی کشور جان باخته و مجروح شدند. زمین لرزید تا دلهایمان برای همدلی و همدردی و یاری یکدیگر به لرزه افتد. فرصت را نباید به جستجوی مقصران و کمکاران این حوادث تکراری تلف کرد. بر ما درویشان بهعنوان شهروندان ایراندوست فرض است تا به هر نحو ممکن به حادثهدیدگان کمکرسانی کرده و از هیچ نوع یاری که باری از دوش مصیبتزدگان برمیدارد دریغ نکنیم.سایت مجذوبان نور، مراتب همدردی خود را با حادثهدیدگان این زلزله اعلام کرده و به عموم مردم ایران تسلیت عرض مینماید.
پنجشنبه، آبان ۱۸، ۱۳۹۶
جمعه، مهر ۲۱، ۱۳۹۶
پنجشنبه، مهر ۲۰، ۱۳۹۶
شنبه، مهر ۱۵، ۱۳۹۶
آغاز به کار کمپین " نه به مرگ شهری " در دفاع از حقوق دراویش
به گزارش خبرنگار مجذوبان نور؛ جمعی از دراویش گنابادی از ساعات پایانی شب گذشته با جمعآوری امضا و راهاندازی کمپین «نه به مرگ شهری»، در پی احکام ناعادلانه و غیرقانونی قوه قضاییه، به تضییع حقوق دراویش اعتراض کرده و به کار گرفتن سیاست مرگ شهری در قبال جامعهی درویشی را محکوم کردهاند. در بخشی از بیانیهی این کمپین در توضیح مرگ شهری آمده است:
مرگ شهری، تبعیض و محرومیت از حقوق انسانی و اجتماعی و ممانعت در استفاده از مواهب قانونی و گرفتن حق دفاع در برابر متعرض و تحمیل و ایجاد شرایط تبعید در موطن خویش است. مرگ شهری سیاست و قانونی نانوشته برآمده از نگاه امنیتی است که شهروندان را بیپناه و به ناامیدی، انزوا، ترس، سکوت و کرنش در برابر ستم مجبور میکند.
بنابر این گزارش در قسمتی دیگر از متن این بیانیه که تاکنون به امضای بیش از هفتهزار نفر رسیده و هماکنون در حال امضا توسط دراویش و اقشار مختلف جامعه است آمده:
کمپین «نه به مرگ شهری» از مردم و همهی فعالان عرصههای مختلف اجتماعی که حق و عدالت و اجرای قانون دغدغهی آنهاست میخواهد که ما را در احقاق حقوق قانونیمان حمایت و یاری نمایند. ما بر مبنای حقی که قوانین موضوعه کشور و احکام شرع مقدس برای هر انسان مقرر کرده است، تا لغو احکام ظالمانه علیه برادرانمان فریاد میزنیم و هریک از ما یکصدا و یکدل میگوییم که #من_یک_کواری_هستم
ما محارب نیستیم. خشونتطلب نیستیم. از آشوب و بلوا اجتناب میکنیم. اما برای احقاق حقوق ازدسترفتهی برادرانمان ایستادگی میکنیم.
متن کامل این بیانیه بدین شرح است:
کمپین #نه_به_مرگ_شهری در دفاع از حقوق دراویش
• قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بهعنوان اصلیترین قانون اجرایی کشور تصریح میکند:
حکومت از دیدگاه اسلام، برخاسته از موضع طبقاتی و سلطهگری فردی یا گروهی نیست بلکه تبلور آرمان سیاسی ملتی همکیش وهمفکر است که به خود سازمان میدهد تا در روند تحول فکری وعقیدتی راه خود را به سوی هدف نهایی (حرکت به سوی الله) بگشاید؛ حیثیت، جان، مال، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است؛ تفتیش عقاید ممنوع است و هیچکس رانمیتوان به صرف داشتن عقیدهای مورد تعرض و مؤاخذه قرار داد و ...
اما بر ملت شریف ایران و دلسوزان کشور پوشیده نیست:
دراویش طریقت نعمتاللهی گنابادی دیرزمانیست که حقوق حقهی انسانی و قانونیشان توسط قانونگریزان و قانونستیزان پایمال میشود. هرچند مکرر گفتهایم که اهل سیاست نیستیم اما این بدان معنا نیست که پذیرای ظلم و ذلت باشیم و با همراهی یا با سکوت خویش در ستم ستمگران و گناه آنان شراکت نماییم. فریاد از بیداد، کمترین حق مظلوم است و چه تلخ که همان بیدادگر باید دادگرمان باشد.
بخشی از بدنه قوه قضاییه با برخورد سلیقهای و موضعگیریهای ناصواب احکام ناعادلانهای را صادر کردهاند که خود موجبات حمایت از خشونتطلبان را فراهم کرده و بسترساز ایجاد ناامنی و بیدادگری شده است. در واقع این قوه که بایستی بر اساس قانون اساسی مستقل بوده و تأمینکننده و پشتیبان حقوق فردی و اجتماعی و مسئول تحقق بخشیدن به عدالت و احیاکنندهی حقوق عامه و گسترش عدل و آزادیهای مشروع و ناظر بر حسن اجرای قوانین باشد، متأسفانه در عمل بیشترین سهم در رشد و استمرار تبعیض و تضییع حقوق دراویش را داشته است.
در واقعهی کوار در شهریورماه سال ۱۳۹۰ و حملهی افراطیون مذهبی علیه دراویش ساکن این شهر که منجر به شهادت مهندس وحید بنانی و زخمی شدن سه تن دیگر به ضرب گلوله شد و متعاقب آن جمع کثیری از دراویش از جمله وکلا و مدیران سایت مجذوبان نور بازداشت شدند، پروندهای تحت عنوان محاربه، علیه دراویش کوار گشوده شد و در آن چهار تن به اسامی آقایان محسن اسماعیلی، محمدعلی صادقی، ابراهیم بهرامی و محمدعلی دهقان به ۷ سال تبعید و آقایان محمدعلی شمشیرزن، کاظم دهقان و حمیدرضا آرایش به تبعید مادامالعمر محکوم شدند. اکنون پس از گذشت شش سال از این واقعه، مقامات قضایی احکام تبعید این هفت درویش را تبدیل به زندان کرده و شرط رهایی آنان را احراز توبه قرار دادهاند. مضافاً آقای محمدعلی شمشیرزن در سال گذشته در تبعیدگاه خود در شهر بندرعباس به صورت غیرقانونی دستگیر و تاکنون در زندان نگهداری میشود.
این احکام در حالی صادر شده است که روحانیون مسبب در این حادثه، در دادگاه روحانیت محکوم شدهاند و به جرائم خود اقرار کردهاند اما مسئولین و دولتمردان با علم به مظلومیت دراویش همچنان سیاست «مرگ شهری» را دنبال میکنند.
از درویشان کوار خواستهاند که با توبه کردن از اعتقادات خود دست بردارند و در برابر تهاجم دشمنان حق دفاع قانونی از خویش را سلب کنند، و در واقع مرگ شهری را بپذیرند.
مرگ شهری، تبعیض و محرومیت از حقوق انسانی و اجتماعی و ممانعت در استفاده از مواهب قانونی و گرفتن حق دفاع در برابر متعرض و تحمیل و ایجاد شرایط تبعید در موطن خویش است. مرگ شهری سیاست و قانونی نانوشته برآمده از نگاه امنیتی است که شهروندان را بیپناه و به ناامیدی، انزوا، ترس، سکوت و کرنش در برابر ستم مجبور میکند.
کمپین «نه به مرگ شهری» تلاش برای به رسمیت شناختن حقوق قانونی همهی شهروندان با هر عقیده و مرام، از سوی مراجع قضایی است و یادآور این اصل به همهی ردههای ملت و حاکمیت است که امنیت قضایی و عدالت اجتماعی در سلامت قوه قضاییه ممکن خواهد بود.
کمپین «نه به مرگ شهری» از مردم و همهی فعالان عرصههای مختلف اجتماعی که حق و عدالت و اجرای قانون دغدغهی آنهاست میخواهد که ما را در احقاق حقوق قانونیمان حمایت و یاری نمایند.
ما بر مبنای حقی که قوانین موضوعه کشور و احکام شرع مقدس برای هر انسان مقرر کرده است، تا لغو احکام ظالمانه علیه برادرانمان فریاد میزنیم و هریک از ما یکصدا و یکدل میگوییم که #من_یک_کواری_هستم.
ما محارب نیستیم. خشونتطلب نیستیم. از آشوب و بلوا اجتناب میکنیم. اما برای احقاق حقوق ازدسترفتهی برادرانمان ایستادگی میکنیم .
#ما_درویشان_مرگ_شهری_را_نمیپذیریم.
سهشنبه، شهریور ۲۸، ۱۳۹۶
امیر لباف از دراویش ساکن قم ساعاتی پیش بازداشت شد
به گزارش خبرنگار مجذوبان نور؛ امیرعلی محمدی لباف از دراویش طریقت نعمتاللهی گنابادی ساکن شهر قم ساعاتی پیش توسط مأمورین امنیتی بازداشت شد.
بنابر این گزارش؛ آقای لباف صبح امروز مقابل دادگستری قم توسط مأمورین امنیتی دستگیر و تاکنون از علت بازداشت و محل نگهداری وی خبری در دست نیست.
سال گذشته نیز مأموران انتظامی منطقهی خلجستان در غروب چهارشنبه پانزدهم دیماه به منزل شخصی و گلخانهی آقای امیرعلی محمدی لباف وارد و این اقدام غیرقانونی مأمورین، که بدون ارائهی حکم قضایی صورت گرفت، با ایجاد رعب و وحشت برای خانوادهی وى و کارکنان گلخانهی مذکور همراه بود و نهایتاً دادگاه بخش خلجستان قم در پی شکایت آقای لباف، در یک تصمیم قضایی، متعرضین به منزل شخصی و گلخانهی این درویش گنابادی را تبرئه کرد و همان زمان آقای لباف در گفتگویی با خبرنگار سایت مجذوبان نور به سندسازی و صدور مجوز صوری برای بسترسازیِ برائت متهمین از اتهامات انتسابی اشاره و گفت: «پس از مدتی، در جریان رسیدگی به پرونده متوجه شدم مجوز صوری ورود به منزل بنده در پرونده ارائه شده و زمینه برای برائت این افراد فراهم است و پرونده از مسیر اصلی خارج شد. افراد متجاوز به ملک اینجانب چهار نفر بودند و شکایت من علیه همهی عوامل بوده در حالیکه در رأی صادره فقط نام دو نفر ذکر شده است».
گفتنی است امیرعلی محمدی لباف در سال ۱۳۸۵ نیز به اتهام تشویش اذهان مقامات رسمی و توهین به مقدسات به دلیل اقامهی نماز در مجالس درویشی، به ۵ سال حبس تعزیری، ۷۴ ضربه شلاق و پنج سال تبعید به شهربابک محکوم شد که حکم مزبور به مرحلهی اجرا گذاشته شد. پس از واقعهی تخریب حسینیهی دراویش در ۲۴ بهمنماه ۱۳۸۴ در شهرستان قم که منجر به بازداشت و ضرب و شتم بیش از هزار و پانصد تن از دراویش گنابادی شد تاکنون جوّ امنیتی سنگینی بر دراویش ساکن آن شهر حاکم است به نحوی که جناب آقای سید احمد شریعت از مشایخ این طریقت عرفانی، پس از واقعهی مذکور از قم نفی بلد شده و تاکنون در تبعید به سر میبرند و کماکان از بازگشت و اقامت ایشان در شهر قم ممانعت به عمل میآید.
پنجشنبه، شهریور ۲۳، ۱۳۹۶
شنبه، شهریور ۱۸، ۱۳۹۶
جمعه، شهریور ۱۷، ۱۳۹۶
مراسم سالگرد شهادت درویش وحید بنانی برگزار شد
به گزارش خبرنگار مجذوبان نور؛ عصر امروز مراسم ششمین سال شهادت درویش مهندس وحید بنانی با حضور جمعی از دراویش و پیروان طریقت نعمتاللهی گنابادی و خانوادهی وی در محل آرامگاهش در شهرستان سروستان برگزار شد.
مهندس وحید بنانی در غروب یکشنبه ۱۳ شهریورماه ۱۳۹۰ در جریان حملهی افراطیون و قشریون به دراویش و پیروان طریقت نعمتاللهی گنابادی در شهرستان کوار به ضرب گلولهی مأموران مجروح و پس از دو روز جان به جانآفرین تسلیم کرد و شهادتش داغی بر دل درویشان نهاد.
در تلخروزگاریِ عدلیه ایران، پروندهی این جنایت مشمول مرور زمان شد و پس از گذشت ۶ سال از این واقعهی دردناک هنوز پروندهی این جنایات به سرانجامی بایسته نرسیده است.
سایت مجذوبان نور یاد و خاطرهی این عزیز از دست رفته را گرامی میدارد. وحید در خاک آرمید اما نام و یاد او در تاریخ تصوف ثبت و تا ابد در میان درویشان و اهل طریقت جاودانه خواهد ماند.
چهارشنبه، مرداد ۲۵، ۱۳۹۶
اعتراض کاربران شبکههای اجتماعی به احضارهای تلفنی و غیرقانونی
در پی احضار تلفنی غیرقانونی لقمان صفرپور از دراویش گنابادی و تهدید وی به برخورد قضایی از سوی اداره اطلاعات شهرکرد، شب گذشته مورخ ۲۳ مردادماه کاربران توییتری و فعالین اجتماعی در شبکههای اجتماعی با هشتگ #احضارتلفنی مراتب اعتراض خود را به بیقانونیها و نگاه امنیتی بر قشرهای مختلف جامعه به خصوص دراویش گنابادی، به گوش همگان رساندند.
به گزارش خبرنگار مجذوبان نور؛ این برخورد غیرقانونی نهاد امنیتی با آقای لقمان صفرپور درویش گنابادی، فعالان سیاسی و اجتماعی، فعالین کارگری و دانشجویان را بر آن داشت تا علاوه بر اعتراض به این اقدام غیرقانونی از تجربیات احضار تلفنی خود و شیوه برخورد نهادهای امنیتی بنویسند که در این میان عدهای از کاربران از چرایی برخورد غیرقانونی و آزار و اذیت درویشان پرسیدند
خانم مهرانگیز کار وکیل و فعال حقوق بشر گفته است:
«یک سؤال:
چرا پیاپی به صورت غیرقانونی دراویش، تلفنی احضار میشوند؟ چه خبر است؟ چرا ترس از دراویش ناگهان بالا رفته؟ چرا احضار غیرقانونی؟»
و یکی از فعالین دانشجویی پرسیده است:
«اما مگر دراویش و گفتمان درویشی چه دارد که همچون برخوردهای امنیتی رو شاهد هستیم؟ #احضارتلفنی»
و برخی کاربران نیز با بررسی حقوقی و تأکید بر لزوم آگاهی از قوانین و غیرقانونی بودن احضار تلفنی اقدام آقای صفرپور را در تأکید بر قانون و لزوم پایبندی نهادهای امنیتی به قوانین جاری ستودند. یکی از کاربران نوشت:
«واقعاً دراويش در سالهاى اخير تحولى عميق در نوع اعتراضات سياسى كشور ايجاد كردن، گویا اين درويش [لقمان صفرپور] به احضار تلفنى نه گفته است! دست مريزاد»
با شدت گرفتن نگاه امنیتی بر جامعهی دراویش گنابادی، مقاومت و دفاع مدنی درویشان از حقوق اساسی و مسلّم خودشان همواره با مشی و تفکر صلحطلبانه و آزادیخواهانهی مکتب درویشی ادامه یافته است، چنانکه حضرت آقای دکتر نورعلی تابنده قطب دراویش گنابادی در جملهای مشهور به این نکته اشاره داشتهاند که: «ما درویشان در صلح و دوستی چون آب روانیم و در دشمنی چون شمشیر بران».
پنجشنبه، مرداد ۱۹، ۱۳۹۶
یکشنبه، تیر ۲۵، ۱۳۹۶
مریم میرزاخانی ریاضیدان ایرانی و استاد دانشگاه استنفورد درگذشت
به گزارش خبرنگار مجذوبان نور، مریم میرزاخانی، ریاضیدان نابغه ایرانی که به دلیل بیماری سرطان در یکی از بیمارستانهای آمریکا بستری بود، ساعتی پیش بنا به اعلام فیروز نادری دانشمند شهیر ایرانی درگذشته است.
مریم میرزاخانی متولد ۱۳ اردیبهشت ۱۳۵۶ تهران، ریاضیدان ایرانی و استاد دانشگاه استنفورد است. وی در سال ۲۰۱۴ به خاطر کار بر «دینامیک و هندسه سطوح ریمانی و فضاهای پیمانهای آنها» برنده مدال فیلدز شد که بالاترین جایزه در ریاضیات است. وی نخستین زن و نخستین ایرانی برنده مدال فیلدز است.
زمینهٔ تحقیقاتی او مشتمل بر نظریه تایشمولر، هندسه هذلولی، نظریه ارگودیک و هندسه همتافته است.
مریم میرزاخانی در دوران تحصیل در دبیرستان فرزانگان تهران، برنده مدال طلای المپیاد جهانی ریاضی در سالهای ۱۹۹۴ (هنگکنگ) و ۱۹۹۵ (کانادا) شد و در این سال به عنوان نخستین دانشآموز ایرانی جایزه نمرهٔ کامل شد. وی نخستین دختری بود که به تیم المپیاد ریاضی ایران راه یافت؛ نخستین دختری بود که در المپیاد ریاضی ایران طلا گرفت؛ نخستین کسی بود که دو سال مدال طلا گرفت و نخستین فردی بود که در آزمون المپیاد ریاضی جهانی نمرهٔ کامل گرفت.
سپس در سال ۱۹۹۹ کارشناسی خود را در رشته ریاضی از دانشگاه شریف و دکترای خود را در سال ۲۰۰۴ از دانشگاه هاروارد به سرپرستی کورتیس مکمولن از برندگان مدال فیلدز گرفت.
از مریم میرزاخانی به عنوان یکی از ده ذهنِ جوان برگزیدهٔ سال ۲۰۰۵ از سوی نشریه پاپیولار ساینس در آمریکا و ذهن برتر در رشتهٔ ریاضیات تجلیل شد.
میرزاخانی برنده جوایزی چون جایزه ستر از انجمن ریاضی آمریکا در سال ۲۰۱۳، جایزه کلی و مدال فیلدز در سال ۲۰۱۴ است.
وی از یازدهم شهریورماه ۱۳۸۷ (اول سپتامبر ۲۰۰۸) در دانشگاه استنفورد استاد دانشگاه و پژوهشگر رشتهٔ ریاضیات است.
پیش از این، او استاد دانشگاه پرینستون بود.
پنجشنبه، تیر ۲۲، ۱۳۹۶
اعتراض کاربران شبکههای اجتماعی به #بایکوت_دراویش
دراویش گنابادی در پی فیلترینگ و مسدود شدن سایت مزارسلطانی که بیانات حضرت آقای دکتر نورعلی تابنده مجذوبعليشاه، قطب دراویش طریقت نعمتاللهی گنابادی را منتشر میساخت، به بایکوت صدای ایشان معترض شدند و با همراهی مردم به بایکوت دراویش اعتراض کردند.
به گزارش خبرنگار مجذوبان نور؛ جمعی از کاربران شبکههای اجتماعی از جمله دانشجویان، فعالان اجتماعی و زندانیان سیاسی سابق و دیگر اقشار جامعه در همراهی با دراویش گنابادی با هشتگ #بایکوت_دراویش نسبت به نگاه امنیتی حاکمیت بر دراویش گنابادی و قطب معظم دراویش اعتراض کردند و با پرداختن به سرکوبها و آزار و اذیتهای اخیر درویشان خواستار پایان دادن به بایکوت اهل عرفان و تصوف شدند.
اهم موضوعاتی که در توییتها و پستهای اینستاگرامی و فیسبوکی مورد توجه کاربران قرار داشت، شخصیت و سابقهی درخشان فعالیت اجتماعی سیاسی حضرت آقای دکتر نورعلی تابنده قطب دراویش گنابادی بود و پرداختن به چرایی و علل بایکوت صدای ایشان در جامعه از سوی حکومت و همین طور برخی کاربران با اشاره به موضوع مرگ شهری درباره ابعاد و آثار آن اظهارنظر کردند.
تارنمای پخش بیانات قطب دراویش گنابادی فیلتر شد
به گزارش خبرنگار مجذوبان نور؛ ساعاتی پیش، سایت فرهنگی مزار سلطانی، تارنمای پخش بیانات (صوتی و تصویری)، اعلامیهها و پخش مستقیم جلسات حضرت آقای دکتر نورعلی تابنده مجذوبعليشاه، قطب دراویش طریقت نعمتاللهی گنابادی با دستور کمیته فیلترینگ، مسدود شد.
بنابر این گزارش؛ این اقدام از سوی کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه انجام شده است.
گفتنی است سایت مکتب عشق که کلاسهای عرفانی اساتید برجسته حوزه فلسفه و تصوف و عرفان در ایران از جمله آقایان دکتر علیمحمد صابری، دکتر ریختهگران، دکتر رضا تابنده و دکتر حشمتالله ریاضی را پوشش میداد نیز به دستور این کارگروه مسدود شد.
دوشنبه، تیر ۱۹، ۱۳۹۶
مکتوب فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده (مجذوبعلیشاه)، مجلس صبح پنجشنبه ۹۶/۴/۱ - آقایان (عید شکرانه فطر)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
چون تقریباً همهی فرقههای مختلف اسلامی به روزهی ماه رمضان و تقریباً به احکام روزه و فطریه توجه کردند ما هم از لحاظ درویشی اگر بخواهیم به وظایف واقعی درویشی رفتار کنیم همان جوری که یک مسلمان اگر بخواهد به وظایف واقعی مسلمانیش رفتار کند باید چه جور؟ چه کار؟ ما هم همین جور، ما البته همان است منتهی اسمش ما میگذاریم وظایف درویشی. یعنی وقتی که آمد، درویشی گذشته از اینکه یک بار شرع مُهر وجوب زده، یک بار هم بدون اینکه نیازی باشد یک بار هم با درویشی مهر زده. البته در بسیاری موارد این دو تا یکی میشود؛ یعنی یک نفر؛ کسی که مسلمان نیست، یهودی است یا هر چیزی و میخواهد درویش بشود؛ هم درویش میشود هم مسلمان میشود. یعنی یکی است هر دویش. برای افراد یکی است. یک خارجی بخواهد... به هر جهت شکرانهی این که یک ماه ما توانستهایم بر خودمان مسلط باشیم؛ شکرانهی این به درگاه خداوند میبریم، این شکرانه را اسم گذاشتیم: «فطریه». یعنی همان جوری که برحسب فطرتمان مقداری از نتیجهی عملکردمان را تقدیم میکنیم برای امر خداوند، این چیز را مثل همان فطر هر روزه است، هر روز ما افطار میکنیم، این مجموعهی این افطارهاست. آمدند آخر بعضیها دو- چندین اسم- دشمنان اسلام برایش گذاشتند، بعضیها میگویند: اسلام، دین شمشیر است؛ کشت و کشتار، حالا آن بحث جداگانه است مفصل. بعضیها هم میگویند اسلام- یعنی بدون اینکه بگویند ولی اینجور خیال میکنند حتی- که اسلام دین شکمبارگی است یعنی بخور و بخور. به این جهت خوردن موقع افطار را و اینکه شادی مسلمین، هر مسلمانی وقتی میخواهد افطار کند، یک حالت معنوی و ارادتی دارد، این نه به خاطر این است که میخواهم غذا بخورم، چیزی بخورم. خب پریروز قبل از همه میخوردیم، همین غذا را میخوردیم، گاهی هم با عدم میل زیاد ولی الان میل... اولین فایدهای که دارد برای مزاج است. بعد از آن در واقع این شادی ما و این اشتیاق ما و اینکه توصیه هم شده که در افطار ماه رمضان چند نفری با هم باشند همیشه یعنی دستهجمعی چیز کنند، یعنی عید و شادیشان هم با هم باشد. در مجموعهی احکامی که خداوند در هر مورد فرموده است، مسائلی را گنجانده، مسائلی که قبلاً هم گفته و بارها در دعای افطار میگوییم. میگوییم: اللهم اجعل بحق هذا الیوم جعلته للمسلمین عیدا؛ «به حق این روزی که خداوند، تو خودت این روز را برای مسلمانها عید قراردادی. هیچ جا نفرموده است که یک روزی را بگوید و بگوید این روز را برای مسلمانانها عزا قرار دادی، نه. آنچه که خداوند میگیرد، خداوند فعالیت و عید میخواهد، عزا از مال خودمان، یعنی در واقع خداوند که ما را که از یک دنیای کوچکی قبل از تولد آورد به دنیای بزرگتری، این توجه کردیم، یعنی قبلاً توجه هم بیشتر داشتیم ولی توجه کردیم که ما به منزلهی یک موجود بلادفاع، یک کودک تازهبهدنیا آمده را در نظر بگیرید، به هیچ وجه یک اسم انسان رویش نمیشود گذاشت یعنی آنوقت متوجه میشویم و به این زندگی دلبستگی پیدا میکنیم. آخر اول زمین، اولدورانی که در این مدت ما بهش توجه کردیم مسألهی حیات خودمان است در زندگی. که این مسأله موجب دلبستگی انسان شد به... واِلا انسان توجه دارد که این زندگیای که دارد موقت است و بعد خواهد شد، زندگی ابدی خواهد آمد، ولی معذلک به این دنیا هم دلبستگی پیدا میکند. به این اندازه دلبستگی امر خداوند است. ناچاریم. یعنی خداوند وقتی به بشر امر فرمود که در آن کره که کرهی زمین است اسمش، در آنجا زندگی کنید. این یک استنباط. البته استنباط اصلی این است که در آنجا مدتی زندگی کنید تا بعد بیارمتان به سرنوشتی که همیشه... به هر جهت ما عید که میگیریم، عید برای این است که توانستهایم. در واقع شکر میکنیم خدا را. قبل از ماه رمضان من یا امثال من به هیچ وجه فکر نمیکردم که بتوانیم یک مدت نسبتاً طولانی، یک ماه. شکر این قسمت را میکنیم و این شکر در واقع توجه به این است که این کار را برای خودمان عید میدانستیم. یعنی روزه برای خودمان یک عیدی میدانستیم که خداوند به ما اجازه داده هر روز عید بگیریم. یعنی هر روز موقع افطار عید بگیریم. این نه برای افطار است و غذا؛ برای این است که نشان بدهد انسان باید بر همهچیزش مسلط باشد. همهی عواطفش، همهی احساساتش، ولی فقط یک جهت ماند، یک خواسته ماند که بشر نتوانست هنوز هم نتوانسته بر آن تسلط پیدا کند. برای اینکه این میل طبیعی است؛ میل به غذا، میل به خوراک. به طور طبیعی بشر باید با... بشر همهی امیال خودش را تحت تسلط خودش درآورده بود. برای اینکه تحت تسلط نفسمان نباشد اجازه داده است که انسان تمریناتی کند که به موجب آن تمرینات، بتواند تمام خواستههای خودش، امیال، عواطف، احساسات را تحت تسلط عقل شرعی یعنی شرعش قرار بدهد. و این چون در این راه موفق شد، سی روزه انجام گرفت، فطر، باید عید بگیرد و نشان بدهد که عید دارد. در شرع اسلام هم عید میگویند عید بگیرند، بعد نشانیای هم برای عید میگویند. میگویند در عید خیلی کارهایی که قبلاً ممنوع بودید مجاز میشود. از طرفی خوردن خوراک که قدیم چیز بود واجب میشود. این است که اینجا را اسمش را عید گذاشتند. ما در واقع با عید که میگیریم یک کاری میکنیم پیش خودمان که خودمان را موظف به شریعت نشان بدهد. انشاءالله موفق شده باشیم حتی کسانی که مریضند یا خدایینکرده نیروی دیگری دارند، یک جهت دیگری دارند که آن محدودیتها نباید داشته باشند، برای آنها هم اگر به نیت روزه جلوی خودشان را بگیرند اسمش رمضان میشود، روزه میشود و خداوند قبول میکند انشاءالله.
به صورت انفرادی بحث شده یعنی بعضیها سؤال کردند و در مورد خودشان جواب دادیم. خیلیها ممکن است این وضعیت باشد. این است که یادآوری میکنم باز هم در مجلس گفته خواهد شد. و این عبادات را بر حسب مقررات عبادت بنویسید. یعنی وقتی میگویند که فطریه برای هر نفری مثلاً چقدر تومان است؛ منظور کسانی که فطریه برایشان تعلق میگیرد. یعنی اگر کسی همان جوری که یک روز بعد از عید به دنیا بیاید فطریه نباید بپردازد ولی اگر نیم ساعت هم قبل از عید به دنیا بیاید باید فطریه بدهد. همینجور سایر وجوهاتی که شرعی باید بدهید بستگی به زمانیست که در آن زمان، آن وظیفه واجب شده بر دیگری. و حتی روز و ساعتش هم در خیلی موارد باید توجه داشت. بفرمایید.
جمعه، تیر ۰۹، ۱۳۹۶
ورود غیرقانونى مأمورین امنیتی به محل برگزاری مجالس درویشی و بازداشت یک درویش در حاجیآباد
به گزارش خبرنگار مجذوبان نور؛ هفته گذشته، مأمورین امنیتی با ورود غیرقانونى به منزل خانم ابریشم ماندگاری (از دراویش طریقت نعمتاللهی گنابادی) که محل برگزاری مجالس درویشی در روستای گنج از توابع شهرستان حاجیآباد در استان هرمزگان میباشد، ضمن ضبط کتب عرفانی و عکسها و تمثال بزرگان درویشی، احمد مرادی فرزند وی را نیز بازداشت کردند.
بنابر این گزارش؛ آقای مرادی که خود نیز از دراویش گنابادی است، در حال حاضر در بازداشتگاه اطلاعات حاجیآباد نگهداری میشود و از خانواده وى تقاضای سپردن ضمانت برای آزادیاش شده اما آنها با اعلام اینکه درویشی جرم نیست که نیازمند ضمانت باشد، از معرفی ضامن خودداری کردهاند.
سهشنبه، خرداد ۳۰، ۱۳۹۶
روز جهانی پناهنده
روز جهانی پناهنده
سعیده مختارزاده - کارشناس ارشد حقوق بینالملل
اگرچه پناهندگی قدمتی به اندازه تاریخ تمدنهای بشری دارد اما در برهههایی از تاریخ «بحران پناهندگی» ناشی از بروز مخاصمات مسلحانه داخلی و بینالمللی، خشونتهای گسترده اجتماعی و بحرانهای طبیعی و انسانی موجب آوارگی و بیخانمانی میلیونها انسان در سرتاسر جهان شده است.
«کنوانسیون بینالمللی درباره وضعیت پناهندگان» در سال ۱۹۵۱ برای پاسخ به نیازها و حقوق میلیونها انسان آواره و پناهنده در قاره اروپا که به سبب یکی از این بحرانهای پناهندگی بعد از جنگ جهانی دوم، نیاز به دریافت حمایتهای بینالمللی داشتند به تصویب دولتهای عضو سازمان ملل متحد رسید. کشورهای عضو مطابق ماده ۱ این کنوانسیون و پروتکل الحاقی آن به ارائه تعریفی از پناهنده پرداختند تا حدود میان این افراد با مهاجران اقتصادی و دیگر افرادی که کشور خود را ترک میکنند به وسیله اثبات یک ترس موجه از آزار، شکنجه و تعقیب به دلایل نژادی، مذهبی، ملی، عقیده خاص سیاسی یا عضویت در گروههای اجتماعی خاص مشخص شود، چراکه اثبات پناهندگی و پذیرش آن از سوی دولت میزبان، ضامن تأمین حقوق و تکالیفی برای آنها خواهد بود. از آن زمان اقدامات بینالمللی و منطقهای بسیاری برای حفظ و حمایت از حقوق پناهندگان، پناهجویان و افراد آواره داخلی صورت گرفته است. نامگذاری «روز جهانی پناهنده» توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۰ به منظور افزایش آگاهی و جلب حمایتهای دولتها، نهادهای غیردولتی و مردم برای کمک به افرادی که به صورت اجباری مجبور به ترک خانه و وطن خود شدهاند؛ از جمله این اقدامات بوده است.
در شرایط کنونی نیز در نتیجه ظهور گروههای تکفیری و شورشی، خشونتهای گسترده نسبت به گروههای نژادی، قومی و مذهبی خاص و بروز مخاصمات مسلحانه در بسیاری از مناطق جهان ازجمله خاورمیانه، امریکای مرکزی و آفریقای مرکزی و شرقی، جهان با یکی دیگر از بحرانهای پناهندگی روبرو است.
امسال در حالی تاریخ ۲۰ ژوئن به رسم هرساله گرامی داشته میشود که نزدیک به ۶۵ میلیون انسان مجبور به فرار و ترک اجباری خانه خود شدهاند و نیاز به دریافت کمکهای اساسی و اولیه دارند. با توجه به اینکه بیش از نیمی از این جمعیت را کودکان تشکیل میدهند، ارائه حمایتهای بینالمللی به این افراد که مطابق اعلام کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان بزرگتر از جمعیت آوارگان جنگ جهانی دوم است، اهمیت دوچندان پیدا میکند.
بحران پناهندگی طی سه سال گذشته جابهجاییهای اجباری عظیم انسانها را ایجاد کرده تا بهطور میانگین روزانه بیش از ۳۰ هزار نفر در جستوجوی امنیت، سرپناه و نیازهای اولیه خود همهچیزشان را رها کنند و بگریزند و بسیاری در مسیر ناهموار پناهجویی جان خود یا عزیزانشان را از دست دهند. افزایش شمار قربانیان و مفقودین در دریای مدیترانه و دیگر مسیرهای پناهجویی در سال ۲۰۱۶ باعث شد تا آژانس سازمان ملل متحد در امور پناهندگان این سال را مرگبارترین سال برای پناهجویان لقب دهد. شاید به همین علت بود که در همین سال کمپینی با هشتگ #باپناهندگان توسط این سازمان با هدف ابراز همبستگی مردم با پناهندگان، پناهجویان و افرد آواره داخلی تشکیل شد تا از دولتها بخواهد نسبت به فراهم آوردن ۱) امکان زندگی هر خانواده پناهنده در یک فضای امن ۲) امکان دسترسی هر کودک پناهنده به آموزش ۳) امکان مهارتآموزی و اشتغال پناهندگان برای ایجاد اثرات مثبت در جامعه خود، اقدامات لازم را بهکار گیرند.
کشور ما به عنوان یکی از بزرگترین و باسابقهترین کشورهای پناهندهپذیر در جهان، که سالهاست با میزبانی جمعیت بزرگی از پناهندگان افغانستانی و عراقی در رتبههای دوم و سوم پناهندهپذیری جهان قرار دارد و به کنوانسیون ۱۹۵۱ درباره وضعیت پناهندگان نیز پیوسته است، خدمات مناسبی را در مقایسه با امکانات کشورهای توسعهیافته به این افراد ارائه داده است. هرچند با توجه به تحولات اخیر و اقامت طولانی پناهندگان در نسلهای پیدرپی در ایران رویکردی نوین جهت بررسی نیازها و امکان توسعه مقررات ملی در این حوزه ضروری به نظر میرسد. بنابراین، شایسته است که روز جهانی پناهنده همگام با دیگر کشورهای جهان با هدف افزایش آگاهیهای عمومی، توجه بیشتر به حقوق انسانی و نیازهای اساسی افراد پناهنده و همچنین افزایش همبستگی و بردباری اجتماعی نسبت به پناهندگان، گرامی داشته شود.
منبع: روزنامه اعتماد
یکشنبه، خرداد ۲۸، ۱۳۹۶
شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود
فریاد بیصدا، غم دل بود و آه بود
دیگر پس از شهادت زهرا به چشم او
صبح سفید همچو دل شب سیاه بود
دانی چرا جبین علی را شکافتند؟
زیرا به چشم کوفه عدالت گناه بود
خونش نصیب دامن محراب کوفه شد
آن رهبری که کعبه بر او زادگاه بود
یک عمر از رعیت خود هم ستم کشید
اشک شبش به غربت روزش گواه بود
دستش برای مردم دنیا نمک نداشت
عدلش به چشم بینگهان اشتباه بود
همصحبتی نداشت که در نیمههای شب
حرفش به چاه بود و نگاهش به ماه بود
مولا پس از شهادت زهرا غریب شد
زهرا نه یار او که بر او یک سپاه بود
وقتی که از محاسن او میچکید خون
عباس را به صورت بابا نگاه بود
«میثم!» هزار حیف که پوشیده شد ز خون
رویـی کـه بهـر گمشـدگان شمـع راه بود
استاد سازگار
جمعه، خرداد ۱۹، ۱۳۹۶
چهارشنبه، خرداد ۱۰، ۱۳۹۶
به یاد محبوب
هو
۱۲۱
فراق دوستانش باد و یاران که ما را دور کرد از دوستداران
مخدوم مکرم جناب آقای حاج علی تابنده(محبوبعلیشاه) اولین فرزند ذکور مرحوم مبرور جناب آقای حاج سلطانحسین تابنده گنابادی(رضاعلیشاه) اعلی الله مقامهما الشریف، در روز سهشنبه هفتم ذیحجةالحرام ۱۳۶۴ هجری قمری برابر با ۲۲ آبان ۱۳۲۴ هجری شمسی و مطابق با ۱۳ نوامبر ۱۹۴۵ در تهران متولد گردیدند و تحت توجّهات جدّ بزرگوار خویش جناب آقای حاج شیخ محمدحسن بیچاره بیدختی(صالحعلیشاه) قدس سرّه و پدر عالیمقدارشان ایام کودکی را در بیدخت گناباد و تهران گذراندند. در همان ایام کودکی نزد پدر بزرگوار خویش به قرائت و یادگیری قرآن مجید پرداخته و اولین کلامی که در ذهن و خاطر ایشان جای گرفت، کلام الهی بود.
سپس برای تحصیل ابتدایی به مدرسهی جامی بیدخت رفته و در خارج از مدرسه نیز مقدمات علوم دینی و ادبی را نزد پدر و مدرّسین آن دیار از قبیل مرحوم ملّا خداداد خیبرگی و دیگران فرا گرفته، سپس برای ادامه تحصیل به تهران رفته و تحصیلات متوسطه را در رشتهی ادبی در دبیرستان دارالفنون ادامه دادند. در خرداد ۱۳۴۲ موفق به دریافت دیپلم ادبی از دبیرستان مذکور شدند. در تمام ایّام تحصیل تحت نظارت و مراقبت مستقیم و غیرمستقیم پدر خویش بودند و در این مدت کراراً به بیدخت مسافرت مینمودند و از فیوضات معنوی جناب آقای صالحعلیشاه بهره میبردند و به مرور زمان شوق طلب و اشتیاق راهیابی به طریق حقیقت در جان عزیزش شعلهور شده و سر و جانشان همزبان شده که:
عشقت مرا چه بی سر و سامان نکرد، کرد
سرگشتهام به کوه و بیابان نکرد، کرد
تا اینکه در روز یکشنبه ۱۵ ربیعالثانی ۱۳۸۴ برابر با اول شهریور ۱۳۴۳ پس از نماز مغرب و عشا به دست مبارک جناب آقای صالحعلیشاه و به دلالت پدر بزرگوار خود و با حضور شیخ مکرم مرحوم آقای حاج سید هبةالله جذبی(ثابتعلی) مشرف به فقر و وارد در سلوک الی الله شدند.
ایشان تحصیلات عالیه را ابتدا در دانشگاه مشهد و سپس در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران ادامه داده و از دروس اساتیدی همچون دکتر غلامحسین یوسفی و دکتر سید جعفر شهیدی بهرهمند شدند و پایاننامهی تحصیلی خود را به راهنمایی دکتر سید حسن سادات ناصری تحت عنوان سیر عرفان در ادبیات قرون ششم و هفتم به پایان رسانده و در سال ۱۳۴۸ شمسی با اخذ درجهی لیسانس در رشتهی زبان و ادبیات فارسی فارغالتحصیل شدند. در مدت تحصیل در دانشگاه برای تأمین هزینهی تحصیل خود غالباً به تدریس در دبیرستانهای تهران اشتغال داشتتند.
جنابش پس از پایان دورهی سربازی در سال ۱۳۵۱ شمسی به امر پدر بزرگوار خویش و به منظور امرار معاش از دسترنج خود وارد شرکت نفت گردیده و به جهت دارا بودن حسن خلق و تدیّن، همواره مورد محبت و احترام عموم کارمندان آن وزارتخانه بود و تا دیماه ۱۳۶۸ که به منظور انجام وظایف محولهی فقری به درخواست خود بازنشسته شدند، در همان وزارتخانه مشغول به کار بودند.
ایشان در سال ۱۳۵۵ شمسی با صبیه محترم مرحوم آقای عبدالعلی شیدانی ازدواج کردند که حاصل این وصلت دو فرزند ذکور به نام آقایان رضا و رحمتالله است.
معظمٌ له در اسفند سال ۱۳۴۴ شمسی موفق به تشرف به خانهی خدا و انجام حج تمتّع و زیارت روضهی نبوی و مشاهد مشرفه شد. در سال ۱۳۵۱ شمسی نیز در خدمت والد معظم و در سال ۱۳۵۳ شمسی نیز مجدداً توفیق زیارت خانهی خدا و عمرهی مفرده یافتند و سپس به منظور سیر آفاق به کشورهای سوریه، مصر و لبنان مسافرت کردند. همچنین در سال ۱۳۵۵ شمسی در خدمت پیر بزگوار به زیارت عتبات عالیات مشرف شده و با مراجع بزرگ شیعه از قبیل آیتالله العظمی سید محسن حکیم و آیتالله العظمی سید ابوالقاسم خویی ملاقات نمودند. و علاوه بر این اسفار زیارتی، در ملازمت پدر بزرگوار در داخل و خارج ازجمله هندوستان و سایر ممالک عربی و ممالک اروپایی مسافرتهایی نمودهاند.
آن جناب پس از رحلت حضرت آقای صالحعلیشاه در مرداد ۱۳۴۵ شمسی، خدمت پدر بزرگوار خویش تجدید عهد نموده و از آن پس همان وجههی ملکوتی که در رخسارهی جد بزرگوارش هویدا بود در چهرهی پدر مکرم خویش به عیان میدید و زبان دل مترنّم این بیت بود که:
چو ز عشق توست دردم، تو خود آشنای دردی نظری به دردمندان که نگاه توست درمان
از این به بعد ایشان مورد عنایات و توجهات خاص معنوی پدر عالیمقدار خویش قرار گرفت. همچنین به دستور معظمٌ له مأمور به تحصیل علوم دینی و اخد دستورات سلوکی و ریاضات شرعی نزد مرحوم آقای حاج سید هبةالله جذبی شدند و ابتدا متفرقاً و سپس به طور منظم از سال ۱۳۵۸ شمسی تا هنگام درگذشت مرحوم آقای جذبی در فروردین ۱۳۶۴ ادامه یافت.
معظمٌ له از اول سال ۱۳۵۹ شمسی که حضرت آقای رضاعلیشاه در تهران ساکن شده بودند تا پایان حیات صوری آن جناب هر روز سحر شرفیاب حضورشان میشده و در سفر و حضر غالباً در خدمتشان بودند و موسیوار از آن خضر دوران درس عشق میآموختند. تا اینکه توفیق الهی رفیق راه گشت و مجاهدات ثمر داد و جناب آقای محبوبعلیشاه در تاریخ پانزدهم شعبان ۱۴۰۱(۲۸ خرداد۱۳۶۰) موفق به اخذ اجازهی امامت جماعت فقرا از جانب حضرت آقای رضاعلیشاه شدند. اما حضرتش فرموده بودند که فعلاً علنی نشود تا اینکه بر اساس رؤیایی که مشاهده کرده بودند، این اجازه در شب دوشنبه ۳۰ محرم ۱۴۰۷ برابر با ۱۳ مهر ۱۳۶۵ توسط مرحوم آقای سلطانعلی سلطانی در حسینیهی امیرسلیمانی و در مجلس فقری با حضور دو تن از مشایخ سلسله آقای حاج محمدخان راستین(درویش رونقعلی) و آقای حاج شیخ عزیزالله محقق نجفی(مظفرعلی) رحمتالله علیهما قرائت شد و برای اولین بار مرحوم آفای راستین و مرحوم آقای محقق عبا بر دوش جناب آقای محبوبعلیشاه انداخته و اولین نماز جماعت با حضور مشایخ مذکور و اخوان حاضر در حسینیه به وسیلهی معظمٌ له اقامه شد.
پس از طی مراتب سلوک و تهذیب نفس در شب قدر ۲۱ رمضان ۱۴۰۵ برابر ۲۰ خرداد ۱۳۶۴ فرمان دستگیری طالبان و راهنمایی جویندگان راه برای ایشان با لقب مبارک "محبوبعلی" از طرف پدر بزرگوار صادر شد. پس از چند سال تأخیر در اول شعبان ۱۴۱۰ برابر ۱۸ اسفند ۱۳۶۸ در منزل حضرت آقای رضاعلیشاه و با حضور چند تن از مشایخ سلسله و اخوان مکرم خوانده شد. به این ترتیب که حضرت رضاعلیشاه فرمان را ابتدا به مرحوم آقای حاج شیخ عبدالله صوفی(درویش عزّتعلی) مرحمت نمودند که بخوانند، ایشان پس از زیارت فرمان به علت کهولت سن قادر نبودند که ایستاده متن فرمان را قرائت نمایند، لذا آقای حاج یوسف مردانی(درویش صدقعلی) این مهم را انجام دادند.
معظمٌ له پس از دریافت فرمان ارشاد و دستگیری از آنجا که جناب آقای رضاعلیشاه به دلیل کهولت سن کمتر میتوانستند برای دیدار با فقرای ساکن شهرستانها به مسافرت بروند، لذا به امر پدر بزرگوار خویش جهت رسیدگی به امور فقرا و دیدار آنان اقدام به مسافرت مینمودند. چنانکه در یکی از این اسفار که جنابش برای دیدار با فقرای شهرهای جنوبی کشور عازم بودند، به امر حضرت آقای رضاعلیشاه مرحوم آقای شیخ محمدعلی ناسوتی(هدایتعلی) در معیت ایشان بوده و افتخار خدمت داشتند و در سفر بعد که قصد دیدار با فقرای شهرهای شمالی را داشتند آقای حاج یوسف مردانی(درویش صدقعلی) به دستور حضرت آقای رضاعلیشاه در التزام رکاب جناب آقای محبوبعلیشاه بوده و از فیوضات معنوی ایشان فیضیاب بودند.
جناب آقای رضاعلیشاه چندی بود که بنابر فرمودهی خود به الهام غیبی مترصد بودند که فرمان جانشینی در طریقت را برای فرزند برومند مرقوم نمایند و حتی در ضمن نامهای به آقای حاج سید هبةالله جذبی به این مسأله اشاره کرده بودند ولی به دلایلی در این کار درنگ مینمودند تا اینکه در چند رؤیا، جناب آقای صالحعلیشاه ایشان را مأمور به این کار کردند و بالاخره معظمٌ له در عید غدیر ۱۴۰۶ قمری برابر ۲ شهریور ۱۳۶۵ فرمان جانشینی فرزند مکرم را با لقب مبارک "محبوبعلیشاه" مرقوم فرمودند و به تناسب اوضاع چند بار دیگر در زمانهای مختلف کتباً بر این فرمان تأکید نمودند، لذا پس از رحلت حضرت آقای رضاعلشاه در روز چهارشنبه ۱۱ ربیع الاول ۱۴۱۳ برابر ۱۸ شهریور ۱۳۷۱ حضرت آقای محبوبعلیشاه بنا بر نصّ صریح بر مسند ارشاد طریقهی نعمتاللهی گنابادی تکیه زدند ولی آنچنان دل در گرو دلدار داشت که بدن خاکی تحمل روح ملکوتی ایشان را نمینمود و بیصبرانه تمنّای وصال میفرمود.
مرگ ما هست عروسی ابد سرّ آن چیست؟ هو الله احد
لذا دورهی قطبیت آن مقتدای سالکان- همانطور که خود فرموده بودند و به دورهی قطبیت جدّ اعلای خویش حضرت آقای نورعلیشاه ثانی تشبیه میکردند- چندی طول نکشید و از آنجا که دوران حیات ظاهری خود را کوتاه میدیدند و از طرفی بر علوّ مراتب ظاهری و باطنی عمّ معظّم خویش حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده زیّد عزّه العالی که سمت مشاورت پدر بزرگوار و خود ایشان را نیز داشتند، واقف بودند. لذا در همان روز رحلت حضرت آقای رضاعلیشاه اجازهی اقامهی نماز جماعت در مجلس فقری و سپس در نهم ربیع الثانی۱۴۱۳ برابر ۱۵مهر۱۳۷۱ مصادف با سالگرد رحلت حضرت آقای صالحعلیشاه اجازهی دستگیری و تلقین ذکر و فکر را برای ایشان با لقب "مجذوبعلی" مرقوم فرمودند و سپس در تاریخ سهشنبه ۲۲ ربیع الثانی سال ۱۴۱۳ برابر ۲۸ مهر ۱۳۷۱ که مصادف با چهلمین روز رحلت آقای رضاعلیشاه بود، معظمٌ له را با لقب مبارک "مجذوبعلیشاه" به وصایت معنوی و جانشینی خویش تعیین کردند و از جمله اوصافی که جناب آقای محبوبعلیشاه در این فرمان برای حضرت مجذوبعلیشاه بیان کردهاند، این است که معظمٌ له مراتب فقر و فنا را طی کرده و صدر صافی و قلب وافی یافتهاند. همچنین جناب محبوبعلیشاه چندی قبل از رحلت، چند تلگراف برای آقایان مشایخ سلسله مرقوم فرموده و در داخل پاکت دربسته و مُهرشده قرارداده و نزد یکی از فقرا به امانت گذارده بودند تا پس از رحلتشان مخابره شود و در این تلگرافها خبر از رحلت قریبالوقوعشان بود و جانشین خود را حضرت آقای مجذوبعلیشاه معرفی کرده و دستور به متابعت از ایشان داده بودند. تا اینکه در ابتدای ماهه مبارک رمضان ۱۴۱۷ قمری وضعیت جسمانی آن حضرت رو به ضعف رفت و روز قبل از رحلت فرموده بودند که چند شب است که نمیخوابم ولی باا وجود کسالت زیاد فریضهی روزه را ترک نکردند و گویی حالت کسی را داشتند که به ضیافتی فراخوانده شده و منتظر رفتن هستند. بالاخره در صبح پنجشنبه ۶ رمضان ۱۴۱۷ برابر ۲۷ دی ۱۳۷۵ شمسی به واسطهی عارضهی ایست قلبی روح ملکوتی آن مقتدای عرفان از قید و زحمت تن رهایی یافته و به وصال محبوب رسید و تمامی ارادتمندان را به سوگ خود نشاند.
او خوش نشست در حرم بارگاه قدس لیکن به غم نشاند دل ما را ز حسرتش
پیکر مطهر آن جناب در میان انبوه عزاداران از تهران تشییع شد و طی مراسم باشکوهی و با اقامهی نماز توسط جناب آقای مجذوبعلیشاه ارواحنا فداه برآن بدن ملکوتیصفات، در مزار سلطانی بیدخت مجاور قبر پدر و اجداد مکرمش به خاک سپرده شد.
دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد
من ایستاده تا کنمش جان فدا چو شمع او خود گذر به ما چو نسیم سحر نکرد
با آنکه ایّام قطبیت آن جناب بسیار کوتاه بود ولی به واسطهی داشتن فضایل اخلاقی و جاذبهی معنوی والا در همین مدت قلیل به مصداق: الاسماء تنزل من السماء، محبوب دلهای دوست و بیگانه شدند، چنانکه جانشین فقری ایشان جناب آقای مجذوبعلیشاه نیز دربارهی معظمٌ له فرمودند که: «...مصداق بارز شعر حافظ بودند: "خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود." دوران رهبری عرفانی ایشان چهار سال و چند ماه بود ولی در همین دوران کوتاه در دلهای ارادتمندان "آنچنان جای گرفت که مشکل برود»."
جنابش دارای آثار علمی نیز بودند که عبارتند از:
۱- رساله سیرعرفان در ادبیات قرون ششم و هفتم هجری، که پایاننامهی تحصیلی معظمٌ له میباشد.
۲- رساله حضور قلب
۳- رسالهای در جبر و تفویض
۴- مکتوبات(مجموعهای از جواب به سؤالات سائلین)
۵- خورشید تابنده، در شرح احوال و آثار حضرت آقای رضاعلیشاه که نام این کتاب برگرفته از رباعی مشهور ایشان میباشد و به جهت تیمّن در اینجا ذکر میشود:
تابنده صالح زمان گردیدم تابنده چو خور در آسمان گردیدم
در راه رضای دوست گشتم پویان زان رو به رضاعلی عیان گردیدم
در پایان، سالروز رحلت آن محبوب اولیاء الله و مقتدای عارفان را به جمیع سلّاک الی الله و پویندگان راه الهی تسلیت عرض مینماییم و از درگاه ایزد منان دوام افاضات ظاهری و باطنی جانشین آن بزرگوار حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده (مجذوبعلیشاه) ادام الله ظلّه العالی را خواستاریم.
باز باش ای باب بر جویای باب تا رسد از تو قشور اندر لباب
باز باش ای باب رحمت تا ابد بارگاه ما له کفواً احد
سایت مجذوبان نور
دوشنبه، خرداد ۰۸، ۱۳۹۶
اعتراض گستردهٔ دانشجویان سراسر کشور به محرومیتهای تحصیلی دراویش گنابادی
به گزارش خبرنگار مجذوبان نور؛ جمعی از دانشجویان ایران در پی محرومیت و ممانعت از تحصیل و تدریس دانشجویان و اساتید درویش در دانشگاههای کشور با انتشار و به فراخوان گذاشتن بیانیهی دفاع از حق تحصیل به گسترش سیطره نگاه امنیتی بر دراویش گنابادی اعتراض کرده و محرومیتهای تحصیلی درویشان را محکوم کردهاند و در شبکههای اجتماعی و رسانهها بازتاب گستردهای داشته است.
شایان توجه است، برای نمونه در ماههای گذشته آقایان دکتر شهرام پازوکی و دکتر علیمحمد صابری از اساتید حوزه فلسفه و عرفان از تدریس در دانشگاههای کشور ممنوع شده و مورد محرومیتهای شغلی قرار گرفتهاند و از میان دانشجویان نیز آقایان فرشید یداللهی و مصطفی دانشجو از وکلای دراویش گنابادی که دانشجوی تحصیلات تکمیلی رشته حقوق جزا و جرمشناسی بودند به دلیل باور و اعتقاد به مکتب درویشی از دانشگاه اخراج شدند.
◾️ بیانیه دفاع از حق تحصیل
(در اعتراض به محرومیتهای تحصیلی دراویش نعمتاللهی گنابادی)
حق برخورداری از آموزش، از حقوق اساسی افراد در جامعه بوده که قوانین ایران و حقوق بینالملل به صراحت بر آن تأکید کرده است. بر مبنای این قوانین هر شهروند فارغ از جنسیت، قومیت و مذهب حق برخورداری از امکانات آموزشی را دارد.
اما بعضاً گروههای مختلفی از ایرانیان شاهد نقض این حق اجتماعی خود بودهاند. گروههایی که در مرکز انواع اقدامات تبعیضآمیز تحت فشار قرار میگیرند و گاه بهای عقیده خود را با جانشان پرداخت میکنند؛ و برای فعالین حقوق آنان نیز توسط دستگاههای امنیتی و سیستم قضایی، موانع متعددی ایجاد میشود. از جملهی این گروهها دراویش گنابادی هستند که سیطره نگاه امنیتی بر ایشان در ماههای گذشته سبب محرومیت از تحصیل و ممانعت از تدریس تنی چند از دانشجویان و اساتید درویش در دانشگاههای کشور شده است.
در آخرین نمونه این محرومیتها، مصطفی دانشجو که در رشته حقوق جزا و جرمشناسی دانشگاه آزاد تهران مشغول به تحصیل بود؛ به دلیل باور به مکتب درویشی، روز شنبه ٣۰ اردیبهشت ٩۶ با دستور مستقیم نهادهای امنیتی از دانشگاه اخراج شد.
با تأکید بر حق تحصیل و آموزش بهعنوان حقوق اساسی هر یک از افراد جامعه فارغ از هر عقیده و باوری، میبایست با برداشتن نگاه امنیتی از همه اقشار و اصناف از جمله دراویش گنابادی، و رعایت حقوق آنها، ممنوعیتهای تحصیل ایشان را رفع کرد.
حال که دانشجویی در دانشگاه بخاطر عقایدش از ادامه تحصیل محروم شده است ما جمعی از دانشجویان بر آن شدهایم تا این عمل را محکوم کنیم. این بار دانشجویی درویش از تحصیل محروم شده است و چه بسا روزی دیگر چنانکه شاهد بودهایم؛ فردی دیگر با عقیدهای دیگر از تحصیل، از شغل و از زندگی محروم شود. ما امیدواریم که با تلاشهای بیامان خود و با پذیرش تمام هزینههای پیش رو این محرومیتها را از بین ببریم که روزگار پیش رو روزگاری باشد که بتوانیم با نام انسان در کنار یکدیگر زندگی کنیم.
اشتراک در:
پستها (Atom)